هم میهنان ارجمند:
در این مقطع حساس و بزنگاه تاریخی که حامل صدها پیام بوده و به وضوح اشاره به تغییراتی در نقشهی سیاسی و تحولاتی در روابط ژئوپولیتیکی خاورمیانه دارد، بدون شک تاثیر بنیادی و مستقیمی در آیندهی سیاسی کوردستان خواهد داشت. بر همین مبنا، ملت کورد در هر چهار پارچهی کوردستان و دیاسپورا را با پرسشهای بسیار سرنوشت سازی مواجه میکند. یکی از نکات مثبت این شرایط تاریخی، این است که بیگمان، افزایش هم صدایی مردم در رسانه و فضاهای مجازی و دعوت به اتحاد، برای احزاب کوردی که ضرورتی تاریخی است را برجسته نموده است. ولی متاسفانه آنچه کمتر از آن سخن به میان میآید، آشفتگی در گفتمان کوردی است که ما کردها در این شرایط حساس گرفتار آنیم. پرسش اصلی این است که ما بر مبنای کدام استراتژی میهنی و در چارچوب کدام گفتمان ملی دور هم جمع میشویم تا بتوانیم از زیر آوار جنایت و انفال صد ساله رهایی یابیم و در این نظم نوین با کنشگری فعال در این برهه زمانی بتوانیم موقعیت سیاسی و هویتی درخور شانی برای کوردستان فراهم نماییم. به همین دلیل، من این فراخوان را امضا میکنم تا صدایی شوَم برای اتحاد گفتمانی، که به نظر منِ کوردستانی، اتحاد گفتمانی حاوی دو ویژگی سرنوشت ساز میباشد.
١ـ باید بپذیرم کوردستان سرزمینی کولونیزه (مستعمره) شده است.
از نظر منِ کوردستانی، که این فراخوان را امضا میکنم، عموما کوردستان (همزمان با در نظر گرفتن ویژگیهای هر پارچهی آن) به عنوان واحدی سیاسی/جغرافیایی در چارچوب سیستم سیاسی و حقوقی امروزی کشورهای فرادست و اشغالگر چون، ایران، عراق، سوریه و ترکیه از نظر تاریخی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زبانی به شیوهی مستعمره و کولونی اداره میشوند. در چارچوب این سیستمهای کولونیالیستی (استعماری) منِ کوردستانی حق ندارم در حوزههای عمومی شهری و روستایی تعبیری از خواست و حقوق اولیهی خود در موسسات و نهادهای حقوقی داشته باشم. به عنوان مثال در عراق، با وجود حقوق مشخص قانونی مندرج در قانون اساسی برای منِ کورد، دولت مرکزی کولونیالیست با همکاری نیروهای نیابتی ایران در عراق همچون حشدالشعبی و ... در سالهای گذشته با پایمال کردن هرچه بیشتر بندهای قانون اساسی سعی در تضعیف هرچه بیشتر قواره اقلیم کوردستان نموده است و پیوسته از تمامی امکانات ارگانها و موسسات حقوقی سرکوبگر خود جهت به حاشیه راندن بیشتر مردم کوردستان استفاده نموده است. در سوریه با وجود بیش از نیم قرن نسل کشی و سرکوب به شیوهی سیستماتیک، حتی بعد از سقوط اسد، هنوز افقی روشن برای منِ کورد دیده نمیشود. در ایران و ترکیه نیز، منِ کورد، در بهترین حالت تنها میتوانم در حوزههای مشخصی همچون موجودی فولکلوریک نمایان شوَم. هرچند برخی مواقع این موجود فولکلوریک نیز تحمل نمی شود و در معرض حمله و زیر تیغ دولت قرار میگیرد. شایان ذکر است در کنار خشونت روزمره، دولتهای کولونیال سوای به کار بردن ابزار خشن و حذف فیزیکی انسان کورد، با اتوماسیون و لجستیک موجود خود سعی در تغییر دموگرافی و آسیمیلاسیون نمودهاند و با جنگ نرم، در کوردستان پیوسته مشغول پیشبرد سیاستهای ضد زبانی و ضد فرهنگی خود بوده و هستند. به همین دلیل، من با امضای این فراخوان میگویم: کوردستان ملت، تاریخ و هویت است. کوردستان سرزمینی است که از طرف چهار دولت اشغالگر، کولونیزه شده است.
٢ـ باید بدانم که حاکمیت سیاسی تنها راه رهایی است.
خیلی وقتها منِ کوردستانی از خود پرسیدهام چرا و به چه دلایلی بعد از دههها مبارزه و مقاومت مداوم، شهید شدن هزاران فرزند کوردستانم، آواره و دربهدر شدن صدها هزار خانوادهی کورد، دهها جنبش مردمی و ملی و همچنین از خودگذشتگی و ایثار خستگیناپذیر هزاران مبارز سیاسی و مدنی، تاکنون من کورد نتوانستهام به کمترین حقوق سیاسی، مدنی و فرهنگی خود، دست یابم و باید مدام در این حلقهی معیوب و بستهی تاریخی سرگردان، به دور خود بگردم. منِ کوردستانی بسیار از خود میپرسم، چاره چیست و من برای اینکه بتوانم از این وضعیت کولونیال و بردگی رهایی یابم و آزادانه زندگی کنم، چه باید بکنم و چگونه بیندیشم؟ من با امضای این فراخوان رو به هم میهنانم با زبانی ساده و به دور از هر مناقشهی روشنفکری و آکادمیک میگویم: عمود و ستون گفتمان رهایی و آزادی سرزمین، برای منِ کوردستانی، به دست آوردن استقلال سیاسی است. این استقلال سیاسی/حاکمیتی که از پروسهای سخت و بی بازگشت عبور میکند، تنها با تاسیس دولت کوردستان تحقق مییابد.